یادداشت
پیوارنیوز؛ طاهره السادات احمدی مهریان
در ۲۲ تیرماه ۱۳۴۲ ایلات ششگانه کهگیلویه و بویراحمد که تا آن زمان بخشی جز استان فارس و بخشی جز خوزستان بود، از این دو استان جدا و به فرمانداری تبدیل شد.در پی آن، شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد نیز اعلام شد.
این استان از نظر سیاسی دو مشخصه اساسی دارد؛ از یکسو قدمت نظام اداری آن به نیم قرن هم نمیرسد.
از سوی دیگر، در بستر اجتماعی آن تعلقات طایفهای بسیار قوی است. ترکیب این دو پدیده یعنی قدمت کم تاریخی و تعلقات طایفهای، چهرهای به استان بخشیده که موجب شده تفاوتی اساسی با سایر استانهای کشور پیدا کند.
چهره ویژه کهگیلویه و بویراحمد، از همه جا روشنتر در عزل و نصبها، انتصابات و انتخابات خود را نشان میدهد.
در واقع، هر جا که قرار است یک نفر پستی را بر عهده بگیرد، شاهد اتفاقات جالب توجهی خواهیم بود؛ فرقی نیز نمیکند پست مورد نظر انتصابی است یا با رأی مردم انتخاب میشود.
حال باید دید این پدیده جالب چه مشخصاتی دارد که آن را خاص کرده است. صادق زیبا کلام استاد دانشگاه که چند ماه پیش برای ایراد سخنرانی به یاسوج دعوت شده بود، از تجربه سفر خود به این استان، متن کوتاهی در صفحه شخصیاش در اینستاگرام منتشر کرد.
چیزی که بیش از همه توجه او را جلب کرده بود، علاقه شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی به استخدام در دولت بود. او نوشت: «در این استان همه به دنبال کار دولتی هستند». پدیدهای که نمونه آن را کمتر در استانهای دیگر میتوان دید.
جالبتر آنکه اغلب حتی اگر از مکنت و ثروت نیز برخوردار باشند، باز هم علاقه خود به کار در نظام اداری را از دست نمیدهند.
بنابراین میتوان گفت این علاقه، عمومیت دارد. بسیاری را میتوان دید از گذشته دارای منابع اقتصادی فراوان بودهاند، اما حالا برای حقوق کارمندی حاضرند بیشی از نیمی از روز خود را به حضور در اداره بگذرانند.
تب کار دولتی، شاید به خودی خود چندان اهمیت نداشته باشد، اما پیامدهای اجتماعی آن است که این پدیده را واجد اهمیت بسیار کرده است. به دلیل آنکه علاقه به استخدام در دولت در این استان زیاد است، عزل و نصب مدیران نیز اهمیت پیدا میکند. چرا که مدیران میتوانند در استخدام افراد دخالت کنند.
از سوی دیگر، انتخابات نیز واجد اهمیت میشود؛ چرا که نمایندگان مجلس هم در عزل و نصب مدیران میتوانند نقش بازی کنند و هم خود به طور مستقیم و غیرمستقیم در استخدام و سفارش برای استخدام دخالت نمایند.
بنابراین شاید در برخی از استانهای کشور، بسیاری از مردم نسبت به انتخابات بیتفاوت باشند و حتی نمایندگان خود را نشناسند، اما در کهگیلویه و بویراحمد، مردم نه تنها با شور و شوق خاصی در انتخابات شرکت میکنند، بلکه اشرافیت کاملی نسبت به نمایندگان کنونی و ادوار مختلف استان دارند.
شور و شوق و علاقه نسبت به انتخابات قطعاً دلایل متعددی دارد؛ اینکه ما در اینجا تنها بر روی یک عامل آن دست گذاشتهایم به این معنا نیست که سایر عوامل بیاهمیت هستند. بلکه هدف ما این است نشان دهیم، یکی از عواملی که خاص کهگیلویه و بویراحمد است، همین تب استخدام در دولت است که چنین پیامدهایی به دنبال دارد. اما داستان به همینجا ختم نمیشود.
همانطور که گفتیم در کهگیلویه و بویراحمد بستر اجتماعی، طایفهای و قومیتی است. ترکیب طایفهگرایی و تب استخدام در دولت، موجب شده توجیه اجتماعی برای اختلال در نظام اداری به وجود بیاید.
به همین خاطر است که نقش نمایندگان، مدیران و رؤسای ادارات بسیار مهم میشود. چرا که اگر فردی به عنوان رئیس یک اداره یا مدیرکل انتخاب شود، میتواند بسیاری از نزدیکان خود را به طریق مختلف به استخدام دولت دربیاورد. هنوز چند ماه از خبر استخدامهای فلهای در شرکت گاز کهگیلویه و بویراحمد نگذشته است.این پدیده را در بسیاری از ادارات و سازمانهای استان _کم یا زیاد_ دید.
بنابراین چنین عواملی باعث شده حتی استخدام فردی به عنوان نیروی خدماتی در یک اداره دارای اهمیت شود. روزانه خبرهایی در سایتهای استان منتشر میشود که شخصی در یک جایگاه منصوب شد. با همین منطق است که دقیقا همین خبرها بیشترین بازدیدها را نیز دارند.
باز با همین منطق، میتوان ادعا کرد آن شور و شوق انتخاباتی، صرفاً ناشی از عواطف زودگذر و خالی از عقلانیت نیست؛ اتفاقاً با تأکید میتوان گفت رفتار انتخاباتی در کهگیلویه و بویراحمد کاملاً عقلانی است.
آنهایی که حاضرند برای کاندیدای مطلوب خود، دست به هر تلاشی بزنند، افرادی احساسی و خالی از منطق آنگونه که برخی ادعا میکنند، نیستند. بلکه آنها کنشگرانی سیاسی هستند که برای کسب بیشترین خیر فردی و در مواردی جمعی، فعالیت میکنند. آنها میدانند در صورت پیروزی کاندیدای مورد نظر خود، احتمال برخورداری از منافع مهمی در آینده برایشان وجود دارد؛ به همین خاطر است که منفعت لحظهای خود را به تعویق میاندازند تا احتمالاً در آینده به منافعی برسند؛ البته واضح است وقتی که ما در اینجا از منفعت حرف میزنیم، منظومان تنها منافع مادی نیست.
تب و تابی که از آن نام بردیم در ترکیب با علایق طایفهای (البته در کنار سایر عواملی که در اینجا از آن نامی نبردیم همچون میهنپرستی، ولایتمداری، دشمنستیزی و … که در سایر استانهای کشور نیز وجود دارد و خاص کهگیلویه و بویراحمد نیست)، موجب افزایش مشارکت سیاسی در کهگیلویه و بویراحمد شده است؛ به طوری که این استان را در ۱۱ اسفند امسال در صدر استانهای کشور قرار داد. رکوردشکنی کهگیلویه و بویراحمد دلایلی دارد که در بالا به برخی از آنها اشاره شد.
اما همه اینها، پیامدهای مثبتی برای کهگیلویه و بویراحمد به دنبال دارد که در این یادداشت اختصاصاً در مورد پیامدهای آن برای قدرت سیاسی میگوییم.
شرکت گسترده در انتخابات از یکسو باعث میشود این تصور در دیگران شکل بگیرد که کهگیلویه و بویراحمد دارای قدرت سیاسی بالاتری نسبت به سایر استانهای کشور است. از سوی دیگر، خود مردم کهگیلویه و بویراحمد نیز حضورشان در انتخابات را به معنای برخورداری از قدرت سیاسی خود تصور میکنند.
تا اینجای کار میتوان گفت انتخابات از دو سو باعث افزایش قدرت سیاسی در بعد ذهنی میشود؛ تصور افراد از قدرت خود و تصور دیگران از قدرت کهگیلویه و بویراحمدیها. اما ابعاد دیگر آن را نیز میتوان ارزیابی کرد؛ تصور ما از تصور دیگران درباره ما و در نهایت تصور دیگران از تصور ما درباره تصور آنها از ما.
بنابراین میتوان گفت حضور گسترده مردم کهگیلویه و بویراحمد در انتخابات، نه تنها برای منافع شخصی آنها مهم است، بلکه در سطح کلانتر و ملی نیز پیامدهای مهمی به دنبال دارد؛ این حضور فراگیر باعث میشود کنشگران سیاسی سایر استانها و نظام سیاسی در مرکز کشور نیز به قدرت شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی اهمیت دهد و نتوانند آن را نادیده بگیرند.
بنابراین، انتخابات در کهگیلویه و بویراحمد به آن سادگی نیست که برخی ادعا میکنند. تحلیلهای سادهانگارانه و منفی است که انتخابات در این استان را تبدیل به یک کلاف سردرگم کرده است. این در حالی است که انتخابات نه به آن سادگی است که برخی ادعا میکنند و آن را با چوب رفتارهای غیرمنطقی میرانند و نه به آن پیچیدگی است که نتوان تحلیلی در مورد آن ارائه داد.
انتهای پیام/
ثبت دیدگاه